باران جونم باران جونم، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

باران دل انگیز زندگیمون

7 ماهگی باران

سلام قند عسلم مدتیه نتونستم بیام وبتو آپ کنم. امروز شما خوابی گفتم بیام  از خودتون بگم براتون شیطون شدی دختری که تا  تا 6 ماهگی آروم بود این روزها خیلی هیجانی شده آروم و قرار نداره از دیوار راست میخواد بره بالا حیف که نمیتونی راه بری وگرنه دیگه مامانت دیگه حریفت نمیشد با اینکه خیلی خوب میشینی  ولی هنوز چهار دست و پا نمیری الان سعی میگنم دمرت کنم یه خورده ظاقتت بیشتر شده ولی حرکت نمیکنی به سمت جلو شاید شما از اون بچه هایی باشی که یک راست میری سراغ راه رفتن والا نمیدونم شاید الان آخرای هفت مای که دارم این مطالب رو برات مینویسم خیلی بزرگ تر شدی و البته خانم تر فقط بغل رو دوست داری. مینشونمت که با اسباب بازیهات بازی...
19 فروردين 1394

واکسن های 6 ماهگی تاج سرم

سلام عسل ماز مامانی خوشگلم.واکسن 6 ماهگیت رو با هم با خیر و خوشی زدیم البته تب کردی تبت نزدیک بود به 40 درجه هم برسه با زحمتای خاله جون و بابا جون رهبرت تبت قطع شد. چند بار پاشویت کردیم . استومینوفن رو هم هر 4 ساعت دادم بهت شب هم سرت پتو نزاشتم تا صبح خدتروشکر خوب شدی البته من خودم مریض بودم گلو درد داشتم تا صبح نتونستم بخوابم واکسن های قبلی رو به اندازه این واکسن اذیت نشده بودی.   وزن دختر 9 کیلو و چهارصد بودی بگو ماشالا  تعجبم از مسول بهداشت بود که بهم گفت دخترتون باید رژیم بگیره وزنش زیاده منم گفتم دخترم دو روز دیگه ددون دربیاره یا راه شو بشه خودش لاغر میشه          ...
19 فروردين 1394
1